سرزمین رزها

  • ۰
  • ۰

اشعار پروین اعتصامی

پروین اعتصامی ، دیوان پروین اعتصامی ، اشعار پروین اعتصامی ، parvin etesami

بیوگرافی و زندگینامه

پروین اعتصامی با نام اصلی رخشنده اعتصامی متولد بیست و پنجم اسفند ماه 1285 در شهر تبریز است. پدر او یوسف اعتصامی آشتیانی معروف به اعتصام الملک ( نویسنده و مترجم ) از مردان بزرگ و نامی مشهور اواخر دوره قاجار بوده است.از پروین اعتصامی با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد می‌شود.

در کودکی به تهران نقل مکان کردند. او با پسر عمویش فضل الله اعتصامی ازدواج کرد ولی این ازدواج ناموفق بود و پس از دو ماه و نیم از هم جدا شدند. پروین اعتصامی در سال 1320 به علت بیماری حصبه درگذشت و در شهر مقدس قم به خاک سپرده شد.

دیوان پروین اعتصامی شامل 238 قطعه شعر می‌باشد که از آن میان 65 قطعه به صورت مناظره است. اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است که مضامین اجتماعی را با دیده‌ی انتقادی به تصویر کشیده‌است.

اشعار پروین اعتصامی

ای گل، تو ز جمعیت گلزار، چه دیدی

جز سرزنش و بد سری خار، چه دیدی

ای لعل دل افروز، تو با اینهمه پرتو

جز مشتری سفله، ببازار چه دیدی

رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت

غیر از قفس، ای مرغ گرفتار، چه دیدی

[dropcap][/dropcap]

اشعار پروین اعتصامی

ای دل، اول قدم نیکدلان

با بد و نیک جهان، ساختن است

صفت پیشروان ره عقل

آز را پشت سر انداختن است

ای که با چرخ همی بازی نرد

بردن اینجا، همه را باختن است

دل ویرانه عمارت کردن

خوشتر از کاخ برافراختن است

[dropcap][/dropcap]

شعرهای پروین اعتصامی

خلاصه شعری که پروین برای سنگ مزار خود سروده است:
 
این که خاک سیهش بالین است
 
اختر چرخ ادب پروین است
 
گر چه جز تلخی از ایام ندید
 
هر چه خواهی سخنش شیرین است
 
صاحب آن همه گفتار امروز
 
سائل فاتحه و یاسین است
 
آدمی هر چه توانگر باشد
 
چون بدین نقطه رسد مسکین است

[dropcap][/dropcap]

دیوان پروین اعتصامی

گل سرخ، روزی ز گرما فسرد فروزنده خورشید، رنگش ببرد

در آن دم که پژمرد و بیمار گشت یکی ابر خرد، از سرش می‌گذشت

چو گل دید آن ابر را ره‌سپار برآورد فریاد و شد بی‌قرار

که، ای روح بخشنده، لختی درنگ مرا برد بی آبی از چهر، رنگ

مرا بود دشمن، فروزنده مهر وگر نه چرا کاست رنگم ز چهر؟

همه زیورم را به یک بار برد بجورم ز دامان گلزار برد

همان جامه‌ای را که دیروز دوخت در آتش درافکند امروز و سوخت

[dropcap][/dropcap]

آثار پروین اعتصامی

نه کسی میکند مرا یاری

نه رهی دارم از برای فرار

نه توان بود بردبار و صبور

نه فکندن توان ز پشت، این بار

خواری کس نخواستم هرگز

از چه رو، کرد آسمانم خوار

[dropcap][/dropcap]

شعر پروین اعتصامی

با قضا، چیره زبان نتوان بود

که بدوزند، گرت صد دهن است

دل پاکیزه، بکردار بد آلوده مکن

تیرگی خواستن، از نور گریزان شدن است

[dropcap][/dropcap]

اشعار زیبای پروین اعتصامی

بی رنج، زین پیاله کسی می نمی‌خورد

بی دود، زین تنور بکس نان نمیدهند

تیمار کار خویش تو خودخور، که دیگران

هرگز برای جرم تو، تاوان نمیدهند

[dropcap][/dropcap]

اشعار عاشقانه پروین اعتصامی

در دست بانوئی به نخی گفت سوزنی

کای هرزه گرد بی سر و بی پا چه میکنی

ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای

هر جا که می رسیم تو با ما چه میکنی

خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم

بنگر به روز تجربه تنها چی میکنی

[dropcap][/dropcap]

دیوان شعر پروین اعتصامی

روز بگذشته خیالست که از نو آید

فرصت رفته محالست که از سر گردد

کشتزار دل تو کوش که تا سبز شود

پیش از آن کاین رخ گلنار معصفر گردد

زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش

نیست امید که همواره نفس بر گردد

[dropcap][/dropcap]

اشعار پروین اعتصامی

ای دوست، تا که دسترسی داری

حاجت بر آر اهل تمنا را

زیراک جستن دل مسکینان

شایان سعادتی است توانا را

 

  • ۹۷/۰۷/۱۵
  • mahdieh soufi

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی