گزیده ای از بهترین اشعار زیبا و کوتاه مولانا ، عاشقانه و بسیار احساسی

اشعار مولانا

بیوگرافی و زندگینامه مولانا

مولانا با نام اصلی وجلال الدین محمد بلخی (نام کامل محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی) متولد ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ است. وی با نام های دیگری مثل مولوی و رومی هم شناخته می شود. او از مشهورترین شاعران فارسی زبان بوده است. مولانا، پس از مدت‌ها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه 5 جمادی الآخر 672 قمری درگذشت. مؤمنه خاتون همسر بهاءالدین ولد و مادر جلال‌الدین محمد مولاناست.

اشعار مولانا

اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غـم که هزار آفرین بر غم باد

[dropcap][/dropcap]

اشعار مولانا

ای دوست قبولم کن و جانم بستان

مستم کن و از هر دو جهانم بستان

با هرچه دلم قرار گیرد بیتو

آتش به من اندر زن و آنم بستان

[dropcap][/dropcap]

اشعار مولوی

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جداییها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

[dropcap][/dropcap]

دیوان مولانا

ای دوست قبولم کن و جانم بستان

مستم کن و از هر دو جهانم بستان

با هرچه دلم قرار گیرد بیتو

آتش به من اندر زن و آنم بستان

[dropcap][/dropcap]

شعرهای مولانا

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مبـاد و بر هیچ تنی

آنچ از غم هجران تو بر جان من است

[dropcap][/dropcap]

اشعار عاشقانه مولانا

گفتی که مستت میکنم
پر زانچه هــستت میکنم

گـــفتم چـــگونه از کجا؟
گفتی که تا گـفتی خودآ

گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم

گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این

[dropcap][/dropcap]

اشعار کوتاه مولانا

بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌ها

تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهان‌ها

بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها

تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان‌ها

ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن

مگذار کان مزور پیدا کند نشان‌ها

ور جادویی نماید بندد زبان مردم

تو چون عصای موسی بگشا برو زبان‌ها

عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر

چون آینه‌ست خوشتر در خامشی بیان‌ها

[dropcap][/dropcap]

اشعار عارفانه مولانا

آنکس که ترا دید و نخندید چو گل

از جان و خرد تهیست مانند دهل

گبر ابدی باشد کو شاد نشد

از دعوت ذوالجلال و دیدار رسل

[dropcap][/dropcap]

اشعار مولانا

یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی

شاگرد که بودی که چنین استادی

خوبی و کرم را چو نکو بنیادی

ای دنیا را ز تو هزار آزادی

[dropcap][/dropcap]

اشعار رومی

بی عشق نشاط و طرب افزون نشود

بی عشق وجود خوب و موزون نشود

صد قطره ز ابر اگر به دریا بارد

بی جنبش عشق در مکنون نشود

اشعار مولانا